به گزارش راهبرد معاصر؛ شورای حکام آژانس در قطعنامهای که در روز جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ و برای اولین بار بعد از توافقنامه برجام و با بهانه عدم اجازه ایران به بازرسی آژانس از دو سایت محل مناقشه مصوب نمود، از ایران درخواست نمود که به تعهدات خود در چارچوب توافقات پادمانی ان پی تی و همچنین پروتکل الحاقی عمل کند. در این میان مسئولین آمریکایی ازجمله مایک پمپئو وزیر خارجه این کشور به استناد قطعنامه شورای حکام اظهار داشت که ایران متعهد به ارائه هرگونه اطلاعات مورد درخواست بازرسان آژانس و هر مکانی که آنها خواستار بازرسی از آن هستند است و در صورت عدم همکاری ایران، جامعه جهانی باید آماده انجام اقدامات بیشتر باشد.
در مقابل کاظم غریب آبادی نماینده دائم ایران در آژانس انرژی اتمی در واکنش به تصویب قطعنامه شورای حکام، اشاره داشت که این قطعنامه موجب ترغیب ایران به ارائه دسترسی به آژانس بر اساس ادعاهای واهی و بیاساس نمیشود و جمهوری اسلامی ایران قطعنامه مزبور را کاملاً رد مینماید و اقدام مقتضی و مناسب را در واکنش به آن اتخاذ خواهد نمود.
با نظر به مفاد قطعنامه شورای حکام و درخواست از ایران برای همکاری کامل و شفافسازی برای صحتوسقم اعلامیههای ایران تحت توافقات پادمانی و پروتکل الحاقی ازجمله عدم دسترسی به دو محل خاص و در مقابل با توجه به نوع واکنش تند و صریح ایران نسبت به رد این قطعنامه، سؤالی که اکنون در اذهان بسیاری از دلسوزان و متفکران داخلی و بینالمللی ایجاد گردیده، این است که چرا با وجود اینکه طرفهای غربی سعی دارند از این وضعیت پیشآمده جهت اتهام زنی و اجماع علیه ایران استفاده کنند و ایران را به استناد عدم بازرسی از دو سایت مزبور تحتفشار قرار دهند، اما با اینحال ایران که با توجه به صدور فتوای رهبر معظم آن مبنی بر حرام بودن تولید، تکثیر، انباشت و استفاده از سلاحهای کشتارجمعی و شفافسازی، چیزی برای پنهان کردن و عدم شفافیت نداشته و اساساً اعلام کرده که به دلایل متعدد استراتژیک نیازی به سلاح هستهای ندارد، بااینحال چرا ایران اجازه دسترسی به دو سایت مورد مناقشه با آژانس بینالمللی انرژی هستهای را نمیدهد تا بهنوعی به این مناقشه و فرصتطلبیها علیه خود پایان دهد؟
برای رسیدن به پاسخ به این سوال، میتوان به چند موضوع و مسئله مهم اشاره داشت:
نکته اول اینجاست که با مرگ آمانو و انتصاب رافائل گروسی بهعنوان مدیرکل جدید آژانس، بهمرور جنس گزارشها و رفتارهای آژانس و بازرسان آن در برابر ایران، رنگ و بوی سیاسی و غیر فنی گرفت. این نهاد در مقابله با پرونده هستهای ایران، به روال حقوقی و دیپلماتیک جاری پایبند نبوده و با بزرگنمایی موضوعات عادی نظیر منع ایران از ورود بازرس مشکوک و نیز پذیرش ادعاهای واهی و بیاساس صهیونیستها در خصوص فعالیتهای هستهای اعلامنشده ایران و متعاقب آن برگزاری جلسات آژانس و شورای حکام پیرامون این موضوعات که از طریق تعاملات عادی و روتین ایران و آژانس قابلحل و گفتگو بوده و آژانس نباید به اطلاعات بهدستآمده از طریق فعالیتهای جاسوسی و یا ادعایی که از طریق منابع غیر موثق بهدستآمده، استناد نماید و به آنها اعتبار بخشد. درواقع، طرح هرگونه درخواست شفافسازی یا دسترسی تکمیلی از سوی آژانس مبتنی بر مدارک ادعایی و جعلی، در مغایرت با اساسنامه آژانس و نظام راستی آزمایی است، مسائلی که مجموعاً ایران را به این نتیجه رسانده که لازم است روند همکاریهای خود را با آژانس کاهش داد و از ورود بازرسان آژانسی که هرزمان خواستهاند از مراکز هستهای ایران بازدید نمایند، به دو سایت مزبور جلوگیری نماید.
نکته دوم این است که ایران از زمان اجرایی شدن برجام در سال ۲۰۱۶ همواره همکاری بالایی با آژانس اتمی برای اجرای نظارتها و راستی آزمایی ها داشته و درواقع تنها کشوری است که میزبان بیشترین بازرسیهای آژانس بوده است. براین اساس مسئله دسترسی به این دو سایت که محور گزارش مدیرکل آژانس و قطعنامه شورای حکام را تشکیل میدهد چون مربوط به بیش از ده سال پیش بوده که پرونده آن نیز با برجام بسته گردید، لذا ماهیتی کاملاً غیر اضطراری و غیر فنی دارد و تنها در مقابل به نظر میرسد که رفتار نهاد بینالمللی (آژانس)، شورای حکام و بازرسان آن، در راستای پروژه امنیتی سازی مجدد هستهای ایران تلقی می گردد.
نکته سوم مرتبط با تلقی و برداشت ایران از برخی بازرسان آژانس بهعنوان جاسوسان ِبازرس بوده که همواره با گزارشهای مغرضانه خود، یکی از ابزارهای در اختیار غرب درروند بحران سازی پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران درگذشته بودهاند. در این میان گزارشهایی نیز درگذشته در خصوص خرابکاریهای هستهای در ایران و دیگر کشورها از سوی این بازرسان منتشر گردیده که در این نوع برداشت ایران نقش عمدهای داشته است. بازرسانی که به اذعان مقامات آمریکایی بهعنوان ابزارهای اطلاعاتی ایالاتمتحده عمل مینمودند، چنانچه در سال ۱۳۹۱ «جی کارنی» سخنگوی وقت کاخ سفید اشاره نمود که بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی چشمهای ما هستند. تا جاییکه واشنگتن با استفاده از همین بازرسان آژانس به اطلاعات ذیقیمتی از وضعیت نظامی عراق پیش از حمله به این کشور دستیافته بود.
نکته چهارم به تجربههای بسیار ایران در مقابل آژانس و موضوع هستهای بازمیگردد. روند بازرسیها و درخواستهای آژانس از ایران، مسئولین تصمیم گیر و تصمیم ساز را به این نتیجه رسانده که اعطای دسترسی به دو سایت مورد مناقشه، پایانبخش ادعاهای آژانس نخواهد بود. در این میان این بار وجود دارد که اگر ایران به خواسته بازرسان آژانس که از روی ادعاهای واهی و بیاساس صهیونیستها شکلگرفته رضایت دهد، آنوقت این خواستهها تمامی نخواهند داشت و این احتمال وجود دارد که صهیونیستها، با یک گزارش کذب دیگر به آژانس، بهانه تقاضای بازرسی از دیگر مکانهای استراتژیک ایران را به این نهاد دهند و ایران نیز درگیر جواب دادن به هزاران سؤال و درخواست نامربوط آژانس میگردد، کما اینکه درگذشته نیز بازرسان آژانس در مأموریتهای بازرسی خود در ایران، عمدتاً، درخواستهای بازدید از مراکز حساس جمهوری اسلامی را طلب مینمودند که البته نتیجه بازرسیهای این افراد نیز عمدتاً از مراکز اطلاعاتی غرب و رژیم صهیونیستی سر درمیآورد.
نکته پنجم اینکه ایران که از سال ۲۰۰۳ بهعنوان کشور عضو «ان.پی.تی» و باهدف نشان دادن اینکه صرفاً برنامه هستهای صلحآمیز را دنبال میکند، پروتکل الحاقی آژانس را امضاء نمود، اما چون این پروتکل به تصویب مجلس آن نرسید، بااینحال ایران از زمان اجرایی شدن توافقنامه برجام و مطابق با آن، پروتکل الحاقی را بهصورت داوطلبانه اجرا میکند و نظام بازرسیهای آن را پذیرفته است. لذا طبق تعهدات ایران و مقررات بینالمللی، آژانس حق ندارد تقاضای بازدید از سایتهایی غیر از سایتهای فعال هستهای ایران را داشته باشد و در این میان اگر ایران بهصورت داوطلبانه پروتکل الحاقی را اجرا نموده به این معنی نیست که آژانس حقوحقوقی همیشگی در این زمینه دارد، درحالیکه هیچ تعهدی حقوقی برای ایران جهت اجابت درخواستهای بازدید آژانس وجود ندارد. لذا با چنین مبنای حقوقی، اقدام ایران نباید بهعنوان امتناع از همکاری از سوی دبیر کل و شورای حکام آژانس تلقی و اعلام میگردید.